چکیده
زمینه.اختلال دو قطبی یک شرایط مزمن است که فرد مبتلا در تمام طول عمر خود به مصرف دارو یا سایر رویکردهای درمانی و خودمراقبتی نیاز دارد. افراد مبتلا به اختلال دو قطبی و خانواده آنها میتوانند تجارب مختلفی در زمینه مدیریت خواب، استرس، روابط بین فردی و خشم داشته باشند که اغلب این تجارب مورد استفاده قرار نمیگیرند. در مطالعه حاضر، ابتدا دانش ساخته شده در بین بیماران با اختلال دو قطبی و خانواده آنها ارزیابی شده و سپس مدل مناسبی جهت مدیریت دانش خودمراقبتی و تجربهای در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی و خانواده آنها ارائه خواهد شد.
روش کار. مطالعه حاضر در چهار مرحله انجام خواهد شد. در مرحله اول یک مطالعه مروری از نوع فراترکیب در حیطه مدیریت دانش در نظام سلامت انجام میگردد. مرحله دوم شامل مطالعهای کیفی است که به بررسی تجارب خود مراقبتی بیماران مبتلا به اختلال دو قطبی میپردازد. در مرحله سوم، متخصصین حیطه مدیریت دانش و سلامت روان، با تکنیک دلفی به اولویتبندی کدهای حاصل از مرحله یک و دو خواهند پرداخت. در مرحله چهارم، پرسشنامهای محقق ساخته تهیه شده و با استفاده از آن، جمعآوری داده از ارائهدهندگان خدمات سلامت روان انجام خواهد شد. در نهایت، بر اساس نتایج مراحل چهارگانه، چهارچوب نهایی مدیریت دانش شخصی خود مراقبتی و تجربهای در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی و خانواده آنها ارائه خواهد شد.
نتیجهگیری. با توجه به اینکه تقریباً نیمی از بیماران مبتلا به اختلال دو قطبی به درمان طولانیمدت خود پایبند نیستند و از طرفی این بیماری علاوه بر دارودرمانی بیماران را ملزم به انجام فعالیتهای خودمراقبتی نیز میکند، میتوان نتیجه گرفت که طراحی و اجرای یک مدل مدیریت دانش برای خودمراقبتی و تجربه در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی میتواند در بهبود رفتارهای خودمراقبتی و کیفیت زندگی آنها موثر باشد.