چکیده
چکیده
نظام تعرفهگذاری خدمات سلامت یکی از ارکان کلیدی در نظام سلامت هر کشور است که تاثیر مستقیم بر تخصیص منابع، کیفیت خدمات، و دسترسی مردم به خدمات سلامت دارد. با تصویب قانون بیمه همگانی خدمات درمانی در آبان سال 1373 سعی شد تا علاوه بر تامین پوشش مطلوب و فراگیر بیمه خدمات درمانی، مبنای علمی، ساختاری و قانونی مناسبی برای تعیین تعرفههای خدمات تشخیصی و درمانی نیز ارایه گردد تا موجب افزایش کارایی و عدالت و همچنین جلب رضایت ذینفعان نظام سلامت شود. بر این اساس از دهههای گذشته، تعرفه خدمات سلامت (خدمات تشخیصی و درمانی) با نظارت دولتهای مختلف و تعامل طرفهای عرضه و تقاضای این خدمات تعیین میشود اما همواره مکانیسمهای تعرفهگذاری و به تبع آن تعرفههای تعیین شده مورد انتقاد ذینفعان نظام سلامت بوده است. شواهد موجود نشان میدهد در طول سی سال که از تصویب و اجرای قانون مذکور میگذرد این قانون نتوانسته است اهداف موردنظر قانونگذار را تامین کند؛ بهطوری که همچنان هر دو طرف عرضه و تقاضای مراقبتهای سلامت از تعرفههای مصوب مبتنی بر مفاد این قانون رضایت ندارند. ارایهکنندگان خدمات تشخیصی و درمانی بهویژه در طول سالهای اخیر بر این باورند که تعرفهها واقعی نیستند و هزینههای موردنیاز برای تولید خدمات را تامین نمیکنند. همچنین بیماران و سازمانهای بیمهگر از بار مالی تحمیل شده بر آنها ناراضیاند. بنابراین برای حل چالشهای نظام تعرفهای در کشور لازم است مداخلات سیاستی مبتنی بر شواهد در دستور کار قرار گیرد. تقویت نقش و جایگاه شورای عالی بیمه با هدف بازنگری در قوانین و دستورالعملهای تعرفهای از جمله این مداخلات میباشد.